ارتباط تمییز و حالاین نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان تمییز و حال، به مقایسه آن دو میپردازد. ارتباط میان تمییز و حال، از مجموعه مباحث تمییز است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل تمییز و مطالب مذکور در آن مراجعه کند.این نوشتار در دو بخش با ذکر تفاوت و شباهت میان تمییز و حال، به مقایسه آن دو میپردازد. ۱ - شباهت تمییز و حالتمییز و حال در مواردی شباهت دارند که در ادامه به آنها اشاره میشود: [۱]
الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۹هـ ق، ج۲، ص۷۶۷.
۱.هر دو اسم واقع میشوند. ۲.هر دو به صورت نکره به کار میروند. ۳.هر دو منصوب هستند. به عنوان مثال در عبارت «عندی رطلٌ زَیتاً» و «رجع الجندُ ظافراً» دو لفظ زَیتاًو ظافراً به ترتیب تمییز و حال بوده که در اسم، نکره و منصوب بودن مشترک هستند. ۴.هر دو فضله (فضله، هر لفظی را گویند که معنای آن در جمله، اساسی نباشد از این رو استغنا از آن بدون ضرر و اختلال در معنای اساسی جمله ممکن است در مقابل عمده که تحقق معنای اساسی جمله وابسته به آن است.) میباشند؛ به عنوان مثال در عبارت «عندی خاتمٌ فضّةً» و «اَدِّب وَلَدَکَ صغیراً»، دو لفظ فضّةً و صغیراً به ترتیب تمییز و حال بوده که در فضله بودن مشترک هستند از این رو با حذف آن دو، ضرر و اختلالی در معنای اساسی جمله وارد نمیشود. ۵.هر دو ابهام را بر طرف میکنند؛ (ذکر این نکته قابل توجه است که شباهت این دو در اصل رافع ابهام بودن است و این دو در آنچه از او رفع ابهام میکنند تفاوت داشته که در بخش تفاوتها بیان خواهد شد.) به عنوان مثال نَفساً در عبارت «طابَ المُجتَهِدُ نَفساً» تمییز بوده و ابهام موجود در نسبت میان طابَ و المُجتَهِدُ را بر طرف میکند و همچنین صغیراً در عبارت «اَدِّب وَلَدَکَ صغیراً» حال بوده و ابهام در چگونگی و حالت مفعول (ولد) را بر طرف میکند. ۲ - تفاوت تمییز و حالتمییز و حال در مواردی با هم تفاوت دارند که در ادامه به آن موارد اشاره میشود: ۱. تمییز تنها به صورت مفرد به کار میرود در حالی که حال به سه شکل مفرد، جمله و یا شبه جمله به کار میرود. ۲. معنای کلام بر وجود تمییز توقّف ندارد اما گاهی معنای کلام، متوقف بر وجود حال است؛ [۴]
الصفایی البوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ.ش، چاپ اول، ص۱۹۱.
مانند: «وَ لا تَمْشِ فِی الْاَرْضِ مَرَحاً»؛ «و روی زمین، با تکبر راه مرو!». در این آیه شریفه با حذف حال (مَرَحاً) معنای کلام، کامل و صحیح نخواهد بود از این رو وجود حال ضروری و کامل کننده معنای کلام است.۳. رفع ابهام در تمییز، از ذات و یا نسبت است امّا حال، از هیات (چگونگی و حالت) رفع ابهام میکند؛ [۶]
الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۹هـ ق، ج۲، ص۷۶۷.
به عنوان مثال فضّةً در عبارت «عندی خاتمٌ فضّةً»، تمییز بوده که ابهام در ذات (خاتم) را رفع میکند و صغیراً در عبارت «اَدِّب وَلَدَکَ صغیراً»، حال بوده که ابهام در هیات و چگونگی صاحب حال (وَلَدَ) را بر طرف میکند.۴. نحوه کاربرد حال و دو نوع تمییز (تمییز ذات و تمییز نسبت) در صورت تعدّد آنها متفاوت بوده که در ادامه هر یک جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد: الف. تمییز ذات تمییز ذات در صورت تعدّد بهتر است به صورت عطف به کار رود و در صورتی که تمییز ذات به صورت ممزوج و مخلوط از دو جزء باشد تعدد آن دو با عطف (به اسم بعد از حرف عطف، تمییز اطلاق نمیشود و اعراب آن از باب عطف آن به اسم قبل خود است هر چند معنای تمییز دارد.) و بدون عطف جایز است؛ به عنوان مثال سمناً و عسلاً دو تمییز در عبارت «عندی رطل سمناً عسلاً» بوده که کاربرد آن دو به صورت عطف (سمناً و عسلاً) و غیر عطف (سمناً عسلاً) جایز است. ب.تمییز نسبت تمییز نسبت در صورت تعدّد تنها به صورت عطف به کار میرود؛ مانند: «ارتفع النبیل خلقاً و علماً و جاهاً»؛ در این مثال خلقاً، علماً و جاهاً تمییز نسبت و متعدد بوده که به صورت عطف به کار رفتهاند. ج.حال حال در صورت تعدّد به هر دو صورت (عطف و بدون عطف) به کار میرود؛ مانند: «اقبل المنتصر فرحاً مسرعاً مصافحاً»؛ در این مثال فرحاً، مسرعاً و مصافحاً حال و متعدد بوده که بدون عطف به کار رفتهاند اگرچه کاربرد آنها به صورت عطف (فرحاً و مسرعاً و مصافحاً) نیز جایز است. ۵. تمییز بر عامل خود مقدم نمیشود (اگرچه گاهی به صورت نادر مقدم میشود.) [۱۱]
الصفایی البوشهری، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ.ش، چاپ اول، ص۱۹۱.
امّا تقدّم حال بر عامل خود جایز بوده حتی در مواردی این تقدم، واجب است؛ به عنوان مثال کیفَ در عبارت «کیفَ رجعَ سلیمٌ؟» اسم استفهام و حال بوده که تقدّم آن بر عامل (رجعَ) به جهت صدارت طلب بودن، واجب است.۶. تمییز غالبا جامد و گاهی مشتق به کار میرود در حالی که حال غالبا مشتقّ و گاهی جامد است؛ [۱۲]
الصبان، محمد بن علی، حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی علی الفیة ابن مالک، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۹هـ ق، ج۲، ص۷۶۷.
به عنوان مثال فارساً در عبارت «لله دَرُّه فارساً» تمییز بوده که بر خلاف غالب، اسم مشتقّ است و ذهباً در عبارت «رغبتُ فی الخاتمِ ذهباً» حال بوده که بر خلاف غالب اسم جامد است.۷. تمییز، طبق دیدگاه صحیح، برای تاکید به کار نمیرود ولی حال گاهی عامل خود را تاکید میکند؛ مانند: «و اَرسَلناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً»؛ «و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم». در این آیه شریفه رَسُولاً، حال واقع شده و در لفظ و معنا، عامل خود (ارسَلنا) را تاکید میکند. [۱۵]
صافی، محمود بن عبدالرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، بیروت، دارالرشید مؤسسة الایمان، ۱۴۱۸ه.ق، چاپ چهارم، ج۵، ص۱۰۵.
۳ - پانویس۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ارتباط تمییز و حال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۸. |